به گزارش شهرآرانیوز؛ هنگامی که خبر درگذشتش به گوش اطرافیان و دوستانش رسید، ۹۸ سال از زندگی را گذرانده بود. نزدیک به یک قرن شاهد تحولات و اتفاقات تلخ و شیرین شهر و کشورش بود و بسیاری از این اتفاقات را بر صفحه کاغذ نوشته و بهراحتی از کنار آنها نگذشته بود. برای او کوچکترین عناصر و مؤلفههای فرهنگی شهر ودیارش مهم بود؛ همیشه دفتر یادداشتی همراه خود داشت و روایت خود را از بزرگانی که محضرشان را درک کرده بود مینوشت. از این که بگذریم، حتی کوچکترین تحولات اجتماعی جامعه را ثبت میکرد. شما چند نفر را میشناسید که قیمت حبوبات و اقلام مصرفی زمان خود را در دفترش ثبت کند؟
این نکات تنها از نگاه باریکبین محقق و پژوهشگری کوشا دور نمیماند؛ رمضانعلی شاکری، مردی که سالهای سال زندگیاش را با کتاب و دفتر و قلم سپری کرد و کوچکترین اتفاقهای اطرافش برای او یک سند تاریخی بود. اگر به دفترهای یادداشتی که از او باقی است نگاه کنید، یک عبارت بیشترین استعمال را در نوشتههایش دارد و آن هم این جمله است: «برای ثبت در تاریخ». به قول اسماعیل نوریعلا «درکوچههای تاریخ هیچکس گم نمیشود.»
مرحوم استاد رمضانعلی شاکری، کتابشناس و فرهیخته مشهدی، یکی از کسانی است که تاریخ ماندگار کتاب و کتابخوانی شهرمان بود. او ۱۴فروردین سال۱۳۰۳ خورشیدی در شهر قوچان متولد شد. زیر نظر پدرش، مرحوم «ملاآقا بابا»، پرورش یافت و سالهای ابتدایی تحصیل را در این شهر گذراند.
با رسیدن به سن تحصیل، علیرغم وجود مکتبخانههای متعدد در شهر و جو جامعه که آموزش در مدارس تازهبنیاد را نوعی گسترش بیدینی و لاقیدی کودکان میپنداشت، پدرش با رفتن او به مکتبخانه مخالفت کرد؛ زیرا عزم آن داشت که کودکش باسواد شود و باور داشت که ماحصل مکتبخانه چیزی نیست جز اندکی مهارت در خواندن عمجزء و قدری نصابالصبیان و ترسل. نخستین مدارس به سبک جدید در قوچان از حدود سال۱۲۹۵خورشیدی راهاندازی شد که ازجمله آنها «مدرسه ملی احمدی»، «مدرسه مهرداد» و «دبستان ملی اسلامی» بود.
سختترین خاطره کودکیاش، مرگ پدر در سال۱۳۱۷ بود، زمانیکه او فقط چهارده سال داشت و ناگزیر مسئولیت نگهداری و حفاظت از خانواده برعهدهاش گذاشته شد. در این ایام برای تأمین معاش خانواده و گذران زندگی، به انجام هرکاری که به وی پیشنهاد میشد، تن میداد. ازآنجاکه دیپلم ششم ابتدایی را داشت و از خطوربط نیکویی نیز بهرهمند بود، مشاغل آبرومندانهای همچون کار در اداره کشاورزی، دارالوکاله یا دفتر دادگستری را تجربه کرد.
در سال۱۳۲۳ تصمیم بزرگی گرفت و بههمراه خانواده به مشهد مهاجرت کرد و در اداره فرهنگی به بخش کارگزینی انتقال یافت و همزمان توانست در سال۱۳۲۸ دیپلم متوسطه خود را دریافت کند، در آن زمان در مشهد احزاب مختلفی با مرامهای فکری متنوع وجود داشتند که هریک به تبلیغ افکار خود مشغول بودند، همچون حزب توده، حزب پیکار، حزب میهنپرستان، حزب دموکرات ایران، حزب مردم، انجمن تبلیغات اسلامی، انجمن پیروان قرآن، کانون نشر حقایق اسلامی، مراکز تبلیغی بهاییگری و نیز جلسات آشنایی با افکار سیداحمد کسروی.
استاد شاکری در سال۱۳۴۶ خورشیدی به ریاست کتابخانه فرهنگ و هنر مشهد برگزیده شد. در طول سالهای حضورش در این سمت، تحولات بزرگی در کتابخانه ایجاد کرد. او تاریخچه این کتابخانه را در کتاب «تاریخچه کتابخانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد در پنجاه سال» به رشته تحریر درآورده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رمضانعلی شاکری به خواست تولیت فقید آستانقدسرضوی بهعنوان رئیس کارگزینی آستانقدسرضوی منصوب شد. پساز گذشت مدتی و باتوجهبه علاقهاش به کتاب و کتابخوانی بهعنوان نخستین سرپرست کتابخانه آستانقدس انتخاب شد.
او توانست در طول پانزده سال حضورش در کتابخانه آستانقدس، فعالیتهای بسیاری درزمینه توسعه کتابخوانی و حفظ میراث ارزشمند این کتابخانه انجام دهد. کتاب «گنج هزارساله» که در آن به معرفی میراث نفیس کتابخانه آستانقدس پرداخته، یکی از آثار نفیسی است که در مدت سرپرستی کتابخانه نوشته است. استاد شاکری نویسندهای خوشقلم و فرهیختهای کوشا بود. او خاطرات زندگی خود را از کودکی تا نودسالگی در کتابی با عنوان «زیستنامه» به رشته تحریر درآرود. استاد شاکری در روز پنجشنبه، ۲۳تیرماه سال۱۴۰۱، به رحمت ایزدی پیوست.
مرحوم رمضانعلی شاکری خاطرات خود را در دفترهایی به یادگار گذاشته است. هرکدام از این خاطرات بخشی از تاریخ ماندگار مشهد و خراسان است. او در یکی از این دفترها، خاطرهای از سیل سال۱۳۵۵خورشیدی که در قوچان اتفاق افتاد، نقل میکند و روایت خود را از تلاشهای آیتا... خامنهای برای رسیدگی به مشکلات مردم این شهر مینویسد. او این روایت را همزمان با انتخاب ایشان به رهبری جمهوری اسلامی ایران در دفتر خود ثبت کرده است. در ادامه متن این خاطره را میخوانید.
«خاطرهای از آیتا... سیدعلی خامنهای که من دارم و خود شاهد بودم:قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، حجتالاسلام آقای سیدعلی خامنهای از روحانیون روشنفکر و مبارز و بسیار فعال بودند که از همه امکانات برای پیشبرد نهضت اسلامی تحت رهبری امامخمینی (ره) استفاده میکردند، منجمله در مشهد، مسجد امامحسن (ع)، جنب پل فردوس، جوانان را به سبک جدید قرآن آموزش میدادند و برای بیداری و آمادگی نسل جوان میکوشیدند.
در جریان سیل سال۱۳۵۵خورشیدی قوچان که حادثه بزرگی بود و ثلثی از ساکنین شهر قوچان زندگی خود را از دست دادند، مردم مشهد و متمکنین تهران و سایر شهرهای ایران کمکهای نقدی و غیرنقدی به قوچان میفرستادند. مردم خیر مشهد و جمعیتی که تحتنظر جناب آقای خامنهای بودند، هم چنین کردند. در یکی از سفرها، اتومبیلهای حامل کمکهای مردمی به همراه معظمله راهی قوچان شد.
دولت شاه بهوسیله جمعیت شیروخورشید سرخ ایران که متأسفانه سابقه خوبی نداشت و مورد اطمینان مردم نبود، کمکهای مردمی را از دروازه شهر از مردم خیّر تحویل میگرفت و خود بین سیلزدگان توزیع میکرد. از ورود اتومبیلهای حامل کمکهای مردمی که بههمراه جناب خامنهای بود، جلوگیری کردند. ولی حضرت آقای خامنهای با شهامت تمام جواب داد: «ما نمیتوانیم کمکهای مردم را به شما تحویل دهیم؛ زیرا شرط کردهاند که خود ما بین خانواده حادثهدیده تقسیم کنیم و انجام شرط نذر هم واجب است.
از دروازه که به سلامت گذشتند، مقابل مدرسه عوضیه (مسجد جامع قوچان) ستاد جمعآوری کمکها با حضور آیتا... حاجشیخ ذبیحا... قوچانی اتومبیلها ایستاد. در این موقع سازمان امنیت و دوسه نفر از آخوندهای ساواکی آمدند مانع شدند که کمکها را داخل مسجد کنند که بعدازظهر توسط همراهان جناب آقای خامنهای توزیع شود.
قال و گفتوگو درگرفت. آخوندها مانع میشدند. مردم جنسها را پیاده میکردند و وارد مسجد مینمودند. در این موقع جناب آقای خامنهای خسته و عصبانی وارد شبستان مسجد شد و گوشه مسجد روی کارتنها نشست و از ظهر قدری گذشته بود. نزد آیتا... حاجشیخ ذبیحا... سفره ناهار پهن بود.
بهوسیله من از آقای خامنهای دعوت شد که بفرمایید ناهار میل کنید. من توسط حاجآقای غنیان از مجراهای ایشان پیغام شیخ ذبیحا... قوچانی را به ایشان رساندم. دیدم حضرتآقای خامنهای با عصبانیت فرمودند: «میبینید! مرا به مسجد که خانه خداست راه نمیدهند و شما مرا به سر سفره ناهار دعوت میکنید؟ من نمیآیم.» در این موقع یک تکه نان سنگک که از شهر برای مردم آورده و قدری بیات شده بود برداشت و خالیخالی شروع کرد به خوردن و گفت: «این هم ناهار من؛ چون قصد دارم اجناس را که آوردند، داخل مسجد ببریم و بین مردم توزیع کنیم.»
این منظره ظالمانه را از دولت و ایادی ساواکی آن زمان درباره ایشان و مراتب غربت و شهامت و محرومیت معظمله را به چشم خود دیدم و بحمدا... امروز هم میبینم که وجود چنین شخصیتی مبارز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به جایی رسید که به ریاست جمهوری اسلامی ارتقا یافت و دو دوره با این سمت بالا کشور را بحمدا... خوب اداره کرد و محبوب مردم گردیده است و بعد از وفات رهبرکبیر، امامخمینی (ره)، اول شخصیت محبوب همه و شایستهترین و مبارزترین و مقاومترین و اولیترین فرد نسبت به سایرین، جنابآیتا... سیدعلی خامنهای است که به جانشینی رهبرکبیر، امام امت، بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب میشوند.
ر. ع شاکری ۱۸/۳/۱۳۶۸ هجریشمسی»
مرحوم استاد شاکری آثار عالم شناختهشده خراسانی، مرحوم آقانجفی قوچانی، را آماده انتشار کرد. استاد رمضانعلی شاکری در برههای از زندگی با مرحوم آیتا... آقانجفی قوچانی آشنایی داشت و بههمینبهانه، سالهای بعد به تصحیح آثار ارزشمند او پرداخت. پس از این آشنایی مدتها بعد با یکی از آثار مرحوم آقانجفی با عنوان «سیاحت شرق» آشنا شد. او پس از مدتی کتاب را برای چاپ آماده ساخت و در سال۱۳۴۹خورشیدی نخستین چاپ این کتاب روانه بازار نشر شد.
او بخشی از کتاب را که به بررسی تحولات مشروطه و مشروطهخواهی پرداخته بود، در این کتاب نیاورد. علت آن هم برخی کنایههای مؤلف به مخالفان مشروطه بود، تا اینکه پس از انقلاب و در شهریور سال ۱۳۶۵خورشیدی نامهای به رهبرمعظمانقلاب که در آن زمان ریاستجمهوری ایران را برعهده داشتند، نوشت و درخواست کرد که نظر خودشان را برای چاپ این بخش اعلام کنند.
***
حضرت حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای سیدعلی خامنهای
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامت برکاته
با اهدای سلام و تقدیم تحیات وافره
به قرار مسموع خاطر شریف مستحضر است که کتاب «سیاحت شرق یا زندگینامه آقا نجفی قوچانی» -اعلیا... مقامه- را که به قلم آن مرحوم به یادگار مانده بود، حقیر تصحیح و تاکنون به دو نوبت چاپ و انتشار داده است.
چون محتوای این کتاب عزیزالقدر مشحون از حقایق دینی و وقایع زمان تحصیل وی و آینه روشنی از وضع روحانیت آن روزگار توأم با مسائل تربیتی و تزکیه نفس میباشد، در عصر انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی که خوشبختانه بنیادهای درسی و تربیتی اسلامی به عناوین «جامعة الصادق» و «دانشگاه علوم اسلامی رضوی» و ... در ایران و سایر ممالک اسلامی مطرح است، بسیار موردتوجه قرار گرفته و بالاخص نزد محققین خارجی و سایر کشورهای اسلامی مطالعه این کتاب نفیس و ارجمند بهگونهای است که نسخههای آن در شرف اتمام است و هماکنون نیاز به چاپ سوم دارد.
در چاپ سوم به صلاح و صوابدید جناب آقای دکتر حداد عادل نکات تربیتی آن درخورتوجه است و به پیشنهاد ایشان بهتر آن است که رساله مستقلی در این زمینه برای طلاب و دانشکده تربیتمدرس به رشته تحریر درآید.
با نظرات و یادداشتهای شادروان علامه شهید مطهری که در ذیل چاپ اول به قلم آن مرحوم محشی است که انشاءا... عینا آورده شود. اما نکته اصلی از تقدیم این نامه آن که اینجانب هنگام تصحیح کتاب به نکاتی از مطالب و حقایق تاریخ مشروطیت ایران که آن مرحوم خود شاهد و راقم آن بوده است به صلاحدید عالمی وارسته و منزوی نزیل مشهد از اصل نسخه نیاوردهام که به اعتقاد ایشان نشر و پخش آن به مصلحت دنیای اسلام و حیثیت صاحبعروه نیست.
اینک با تقدیم دوازده برگ بخشی از مطالب و حقایق تاریخ مشروطیت ایران به قلم مرحوم آقانجفی قوچانی را که سطور چاپنشده آن بهعمد با مداد مشخص گردیده است بهمنظور ملاحظه و مطالعه از نظر مبارک میگذراند. نمیدانم در چاپ سوم صلاح است که عین مطالب نانوشته منعکس گردد تا محققین به موارد تلخ و شیرین و بهاصطلاح عینالوقایع و گوشههای تاریک تاریخ مشروطیت ایران که تاکنون انتشار نیافته است آگاه شوند یا نه؟ بههرصورت از نظر صائب مآلاندیش حضرت مستطابعالی استمداد مینمایم تا در صورت چاپ سوم به همان نحو انشاءا... عمل شود.
ارادتمند، مشهد، سرپرست کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، شاکری
***
جناب آقای شاکری
سرپرست محترم کتابخانه آستانقدسرضوی
با سلام نامه مورخه ۱/۶/۶۵ جنابعالی که متضمن کسب نظر از جناب آقای خامنهای درمورد چاپ قسمتهایی از کتاب سیاحت شرق مرحوم آقا نجفی بود به استحضار ایشان رسید. نظرشان را به شرح زیر خطاب به اینجانب مرقوم داشتند:با چاپ آن موافقم و در ثبت سندهای تاریخی، ضرری نمیبینم بالخصوص که هیچکس از بزرگان و خوبان نیست که... با او مخالف نبود و قضاوت منفی درباره او نداشته باشد و مرحوم صاحبعروه -رحمها... - اگر بهوسیله نویسنده بزرگوار این کتاب مورد طعن شود مصداقی از قاعده کلی خواهد بود.
چاپ اول کتاب اغلاط فراوان دارد و حتی همین نسخه خطی (عکسی) که گویا به خط مصحح است، در همین صفحات معدود چند غلط دارد. از ایشان تقاضا شود که برای کمغلطی کتاب اهتمام کامل مبذل شود. برخی تعبیرات عربی محلی مانند: «های حجایه صدگ» (یعنى هذه الحکایه صدق) درست معنی شود و اصل عربی آن در گیومه گذارده شود. علیهذا ضمن تقدیر و تشکر از زحمات شما در تصحیح و طبع و ارائه مناسب کتاب گرانقدر سیاحت شرق، مناسب خواهد بود که توصیههای ایشان را نیز معمول دارید.
باتشکر
سید على مقدم، رئیس دفتر ارتباطات مردمی ریاستجمهوری